18 August 2007

تو که نیستی

تو که نیستی دل من در پی شعر سرودنه
قافیه های غزلم رفتنت و نموندنه
تو که نیستی هق هق گریۀ بی صدای من
بهونۀ لبای من واسه ترانه خوندنه
تو که نیستی تنهایی تو خونه بیداد میکنه
هر طرفو نگاه کنم تصویره با تو بودنه
تو که نیستی حافظم دیگه منو دوست نداره
انگار که معنی غزل دل عاشق سوزوندنه
تو که نیستی زندگی معنی آوارگیه
تنها امید تو زندگی مردنم و نبودنه

1 comment:

Anonymous said...

ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم ، امید ز هر کس که بریدیم بریدیم ، دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند ، از گوشه بامی که پریدیم پریدیم